باران عشق ...
وقتی بارون می باره
یاد چشات می افتم
تو دل آروم می خونم
اون شعر هایی که گفتم
بارون ، ببار تو نم نم
اون روزا یادم بیاد
ناودونا عادت کنن
شور شورا یادم بیاد
هرچی عاشق تر می شم
دردام آروم نمی شه
بیا کنارم بمون
تا عمری هست همیشه
چشم انتظاری سخته
کی ؟ اشک من بند می آد
چقدر ملامت کنم
کی ؟ وقت لبخند می آد
وقتی دلم تاریکه
شعرامو رو می کنم
فانوس اندیشمو
تو سینه سو می کنم
تیک و تاک ساعتام
وزنامو کوک می کنن
وقتی غزل پا نداد
حرفا را رک می کنن
وقت قرارمون بود
شبهای پر ستاره
با چش سوا می کردیم
اون بخت پاره پاره
وقت غروب که می شه
بدجور دلم می گیره
بس چش به رات نشستم
چشام بارون می گیره
بدجور طوفانی شده
این روزگار دنگی
چقدر خیانتم کرد
وقتای رنگی رنگی
چقدر دلا خوش کنم
با این ادای ساده
تا کی قدم بگیرم
کو ؟ انتهای جاده
بارون چه زیبا نشست
رو شعر نوپایی ام
خاطره هام زنده شد
آلبوم رویایی ام
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
17 دیماه 1391 بندر عباس
نظرات شما عزیزان: